تیرگان

بَر دماوند بامِ ایران شد آن آرش دِلان
اُستواران همچو کوهی کرد او جان در کمان
بر گرفت شب تیره را مهتاب، بر آن شب تیره گان
او رها کرد چون هُما یک تیر به بَهرِ دو نشان
پَر کشید از گُنبدِ گیتی و بِشکافت آسِمان
شد دو نیم تیر و بِگشت نیم بر زمین، نیم بر زمان
بر زمین معنا شد ایران، سرزمینِ آریان
بر زمان شد تیر به تقویم سیزده و گشت تیرگان

Previous
Previous

بی چشم داشت

Next
Next

باغِ پروانه