ژینا

به یاد آر آن روز، من و تو ما شدیم
ژیان را به زن، زن به ژینا شدیم

به نامی که جای داد دریا به یک قطره ای
همه قطره قطره به یکباره دریا شدیم

چو طیفی زِ رنگ ها، سُرخ، آبی و سبز
یه دریا سِپید و جهان را تماشا شدیم

رُبودند زِ ایران یکی ماهِ شب
در آن دَرگَهِ شب به یادش مَه آسا شدیم

بیا و بخوان تو نامش به همبستگی
که در آینه، به آزادی، همه مهسا شدیم

Previous
Previous

پرنده ی مهاجر

Next
Next

می ایستم