رازِ جهانِ کُرَوی
هر غروبی است طلوع بر دیگری
این بُوَد رازِ جهانِ کُرَوی
گَر تو خواهی جاوِدانِ روشنی
رمز بِباشد راهِ مِهر را پِیرَوی
مادر ایران
بخوان مادر، بخوان
صبورانه سرودِ سِرِّ آزادی بخوان، که گوش داریم
اگر خسته ولی بسته دل و جانی به فردایی که با تو، خدانور وار به رقص آییم
اگر همچون هزاران مرغِ پَر بسته رَخت زِ تو بَستیم
….بِدان فردایی روشن تر چو سیمرغی به سوی توست که باز آییم