کیستی؟
گفتم تو ماهی یا که مِهر؟
گفت آسمان، بَر تو سپهر
گفتم که روزی یا که شب؟
گفت سرزمینَت، خاکِ رَب
گفتم که شَرّی خوش شمیم
گفت هم رَجیم و هم رَحیم
گفتم رها یا بندگی؟
گفت آینه، آن تو بِگی
گفتم مُرادم می شوی؟
گفت تو مُریدم نی شوی
گفتم میایی مِی شویم؟
گفت ما چو مَستان کِی شویم
گفتم بیا رقصی کنیم
گفت من نَوام، در رقص سهیم
گفتم زِ درد، درمان شوی؟
گفت گَر بخواهی بِه شوی
گفتم تو کیستی این چِنین
هیچَم نگفت زین آخرین
دیگر نگفتم بیش زِ حَد
گفت یارِ تو، نامم خِرَد